آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

دخترم هدیه ای از جانب خدا

9 ماهگی

  وزن: 800/9 کیلو گرم قد: 68 سانتی متر کارهایی که در این سن انجام می دادم:چهار دست و پا راه می رفت و میز و مبل و لبه هایش را می گرفت و بلند می شد و چند قدمی هم راه می رفت – چون هنوز قدرت تکلم نداشت جیغ می کشید و با جیغ زدن منظور و خواسته اش رو مطرح می کرد – دستش رو به نشانه خداحافظی تکان می داد و اولین باری که بای بای کرد همین سن بود – کلاغ پر بازی می کرد و لی لی حوضک – قاشق غذا خوری را برای اولین با ر در دستش نگه می داشت و گاهی توی دهان من می گذاشت و بهم غذا می دادو بعد سرش رو تکان می داد و می گفت به به  این یکی از کارهای با مزه و خنده دارم بود – خیلی خوش اخلاق و خوش رو هست و بسیار بازیگ...
15 ارديبهشت 1393

اولین روز کاری من و مامان

اولین روز کاری مامان بعد از 9 ماه مرخصی آغاز شد خیلی دلهره داشتم از بابت نگهداری آرشیدا تا الان بیشتر از 3 ساعت از هم دور نبودیم و بدتر از  همه اینکه خیلی بهم وابسته بودیم و آرشیدا چون هنوز شیر خودم رو می خورد خیلی به سینم وابسته بود و موقع خوابیدن باید حما شیر می خورد. ساعت کاریم از 8 صبح بود تا 4 بعد از ظهر و یکساعت فرجه برای شیر دادن داشتم که سعی می کردم اون 1 سشاعت را صبح ها استفاده کنم چون آرشیدای نازم تو این 9 ماه ادت کرده بود تا ساعت 10 صبح می خوابید و اصلا دلم نمیومد که از خواب ناز بیدارش کنم .خاله مهین قبول کرده بود که کوچولوی نازم رو نگه داره. سارا و مهسا خیلی آرشیدا رو دوست داشتند و از زمان تولد خیلی میومدن پیشش و با روحیات و...
13 ارديبهشت 1393
1